از اعتراف به منافق بودن گنجی تا آموزش روش جدید خودکشی در اپوزیسیون
نوشته شده توسط : ایرانی

 

از اعتراف به منافق بودن گنجی تا آموزش روش جدید خودکشی در اپوزیسیون

روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه امروز خود خبرهایی از اعتراف ضد انقلاب خارج نشین به منافق بودن اکبر گنجی تا آموزش روش جدید خودکشی در اپوزیسیون را منتشر کرده است.

به گزارش کلمه به نقل از کیهان، یک عضو خارج نشین حزب مشارکت، اکبر گنجی را به اعتبار تناقض های متعدد، سمبل واقعی نفاق توصیف کرد.

آرش غفوری عضو کمیته اطلاع رسانی حزب مشارکت و همکار نشریات این حزب که مدتی است در بوستون آمریکا اقامت دارد، در سایت ضد انقلابی مردمک نوشت: زمانی گنجی خود را به «السابقون السابقون، اولئک المقربون» ارجاع می داد اما «الذین فی قلوبهم مرض» با قول و فعل دیروز و امروز او بسیار نزدیک تر است.

وی با اشاره به سابقه ارادت خود به گنجی در دوره اصلاحات می نویسد: در گرماگرم انتخابات ریاست جمهوری سال 84، مشارکت و مجاهدین انقلاب از مصطفی معین با برند «اصلاح طلبی پیشرو» حمایت کرده بودند. همایشی در استادیوم تربیت معلم کوی دانشگاه تهران برگزار شد. بعد از پایان مراسم، من و بسیاری از جوانان همسن و سال من در آن سال ها در حالی که از استادیوم خارج می شدیم شعار می دادیم: «عالیجناب سرخپوش، ما همه گنجی شدیم.» عالیجانب سرخپوش نام مستعار هاشمی رفسنجانی بود در آن سال ها. هنوز گنجی به خارج نیامده بود و هنوز هم چند سالی از حضورش در خارج از کشور نگذشته بود که بگوید منظورش از «عالیجناب سرخپوش»، هاشمی رفسنجانی نیست.

وی می افزاید: آن زمان فکر می کردیم اکبر گنجی با اصل نظام و انقلاب و خط امام مشکلی ندارد. حتی وقتی که روزنامه کیهان پس از کنفرانس برلین در سال 79 متن گفت وگویی از گنجی را منتشر کرد که مدعی بود «خمینی به موزه تاریخ رفته است» ما، اکثر ما، این را بازی تبلیغاتی کیهان برای بدنام کردن اصلاح طلبان و کسانی مثل اکبر گنجی می دانستیم. گنجی البته آن ادعای کیهان را انکار کرد اما به محض آنکه پایش به خارج از کشور باز شد به تکرار همان ادعاهایی پرداخت که زمانی در روزنامه کیهان تکذیبش می کرد. او پس از حوادث منتهی به انتخابات صاف و پوست کنده به مقابله با خط امام پرداخت. در این آخرین مصاحبه اش هم با بی بی سی علناً تمام میراث امام و انقلاب را به حراج گذاشت و نسبت (...) به امام داد. او در پس تمام این کلمات برای من ابهامی انداخته است که از درک آن عاجز هستم و آن این است که اکبر گنجی از چه زمانی به این نتایج رسیده است. حال چه می شود که بعد از این همه سال و آن همه پنهان کاری، آقای گنجی به این نتیجه می رسد که امام به جمهوریت و دموکراسی به هیچ وجه اعتقاد نداشت.

همکار نشریات زنجیره ای ادامه می دهد: آقای گنجی! من و بسیاری از هم سن و سال های من به خصوص در احزاب و روزنامه های اصلاح طلب بارها و بارها به خاطر شما با خیلی ها درگیر شدیم که گنجی است و حرف درست می زند و بر مواضعش می ایستد اما با توجه به مواضع امروز شما با عرض معذرت نمی توانم بگویم که منافقانه عمل نکردید. مگر نفاق چیزی جز تفاوت قول و عمل است و مگر شما جز این عمل منافقانه در آن سالها داشته اید؟ ما آن روزها شما را نمی شناختیم که در تندروی و رادیکالیسم تا چه اندازه تند و بی منطق می تازید و از نفاقی که نتیجه این بی آبرویی است هراسی ندارید.

این همکار سابق حزب مشارکت به این حقیقت اذعان نکرده که مطابق استدلال وی اغلب مشارکتی ها و سازمان مجاهدینی ها و... در جبهه اصلاحات منافق محسوب می شوند چه در نسبت با خط امام و قانون اساسی و اسلام و موضوع ولایت فقیه، و چه در ماجراهای کوچک تری نظیر ترور شخصیت و حمایت انتخاباتی بعدی از هاشمی رفسنجانی.

آموزش روش جدید خودکشی در اپوزیسیون

«برنامه هسته ای با توجه به ماهیت آن تبدیل به یکی از برگ های برنده رژیم شده و مخالفت علنی اپوزیسیون با آن به منزله یک خودکشی سیاسی است».

پایگاه ضد انقلابی بالاترین با اشاره به خوش خدمتی های علنی برخی محافل گروهکی به غرب در تخطئه برنامه هسته ای ایران نوشت: اپوزیسیون در این مورد بخصوص چاره ای جز در نظر گرفتن نظر اکثریت مردم نخواهد داشت. از آنجا که فراهم آوردن پیش شرط های لازم برای مخالفت با ادامه این پروژه ها، امکان پذیر نمی باشد(پیش شرط هایی از جمله اثبات قصد ساخت سلاح هسته ای و...) به نظر می آید که مخالفت با آنها، به مانند یک خودکشی سیاسی برای اپوزیسیون خواهد بود. همنوا شدن با سیاستمداران غربی، همراهی با تحریم است و این طور نیز از دید مردم تعبیر خواهد شد.

کشیدن ترمزدستی وسط بزرگراه برای اقامه نمازمیت بر موسوی!

«خاتمی مانند کسی است که با اهداف سیاسی صرف، سودای حضور دوباره در عرصه قدرت را در سر دارد. او خود را در مقام هدایت فرض کرده و ترمز دستی را در بزرگراه شرایط کشیده و دل در گرو بازگشت به عقب دارد».

این مطلب را محمدرضا شکوهی از عناصر ضدانقلاب مقیم فرانسه خطاب به میرحسین موسوی نوشت. وی در این نوشته که از سوی گویانیوز منتشر شده، به سخنان اخیر خاتمی در دیدار شماری از اعضای اقلیت مجلس می پردازد و می نویسد: این سخنان با چه توجیهی بود؟ و براساس کدام عینیت کدام بسترها در حاکمیت یا در میان مخالفان؟ پس از آن همه هزینه، خاتمی بر چه اساسی چنان سخنانی را بر زبان می آلاید که برخی از جملاتش تصویر تمام زشت اخلاقی در جامه سیاست ورزی است. اما سخنم رو به سوی موسوی است، یک همراه صادق و مومن و مخلص (!!) اکنون آیا وقت آن نیست که مرز خود را با آنها که سودای قدرت دارند و ترمزدستی را در بزرگراه شرایط کشیده و دل در گرو بازگشت به عقب دارند، روشن کنید؟

نویسنده همچنین با تاکید بر ارادت خود نسبت به موسوی می نویسد: «باید با صراحت بگوییم، اعتماد شما به برخی از باندها و جریان ها اشتباه بوده، باندهایی که اهل انصاف و مسئولیت نیک آگاهند در پی چه هستند و جنبش سبز در خوشبینانه ترین حالت دکان ایده پردازی محفلی شان است. بی تعارف بگوییم شما مسئولید که راه خویش را از منفعت گرایان و بازیگران بی کفایت و فرومایه سیاسی در هر شان و جایگاه و ملبس به هر لباس سیاسی که هستند جدا کنید. ما در مورد بسیاری مطالب که شاید لازم بود پیشتر صادقانه به عرض و نظر شما برسد سکوت کردیم و اندکی را نیز ارسال کردیم و نیک می دانم که بیش و کم از چیستی و ماهیت اغلب آنها مطلعید. ما در مورد لزوم رهیدن از قوالب تعریفی کاذب و غیرواقعی و غیراصیل برای هویت های چندگانه جنبش سبز سکوت کردیم و در نهان به سمع و دیده انتقال دادیم. گفتیم هویت اقتصادی دروغین و بس مضری برای جنبش تعریف شده و مشخصاً باید گفت برش تحمیل شده است (هویتی که بخشی از معایب و آسیب ها و مضراتش را آنان که این سو و جبراً بیرون از گود ایفای نقش و ادای وظیفه و مسئولیت نشسته اند، در تزریق مبالغ خاص از سرمنشاء جریانی خاص در فلان شهر جنوب خلیج فارس (دوبی) تا بروکسل و لندن و ... لمس کرده و ضربه ای که بر صداقت و راستی در عرصه تقویت جنبش با توسل جبری به ابزار رسانه ای وارد آمده را به نظاره نشسته ایم). شما مرز جنبش را همچون مرز فکری و سیاسی خود با همراهان و دلبستگان نظر آقای خاتمی همچنین دفتر رئیس مجمع تشخیص صراحتاً عیان کنید. کوتاه آن که جمعی از عناصر شناسای سیاسی در پی سمت و سوی دیگری گزیدن هستند. راقم برای آقای خاتمی و جمعی از بزرگان در مجمع روحانیون و... حرمت قائل است اما نیک می دانید ایشان علی رغم تصوری که برخی دارند یار واقعی جنبش سبز نیست. شما خود تا حدودی بر این امر واقفید. کمی تأمل کنید. وقت واکنش است.

این تحلیل در حالی منتشر می شود که اغلب تحلیلگران در جبهه ضدانقلاب، اظهارات اخیر خاتمی را نشانه بن بست جنبش(فتنه)سبز و باعث ناامید کردن مخالفان جمهوری اسلامی عنوان کرده اند. این محافل می گویند سخنان خاتمی متضمن اعلام مرگ جنبش سبز است. به تازگی ارگان حلقه لندن (جرس) درباره سخنان خاتمی نوشت «سخنان خاتمی آن هم یک سال پس از افول جنبش سبز، بیشتر به شاخ و شانه کشیدن یک بازنده زیر تیغ برنده می ماند. او سعی در باز کردن راه دیگری دارد که لاجرم پیش نیاز آن، خواندن نمازمیت بر جسد جنبش سبز است!».

جمهوری اسلامی واقعاً دیگر نیازی به اصلاح طلبان ندارد

نظام در سال های گذشته نیاز به حضور اصلاح طلبان در انتخابات داشت اما اکنون حس می شود که دیگر نیازی به حضور آنها ندارد.

«نیک آهنگ-ک» کاریکاتوریست خارج نشین نشریات زنجیره ای ضمن ارائه این تحلیل به نقل از یک منبع مطلع نزدیک به اصلاح طلبان، یادآور شد: سخنان کسانی چون جنتی که می گویند دیگر نیازی به اصلاح طلبان در انتخابات نیست، نشانه اخراج حاکمیت آنهاست. من همان تیر ماه 82 گفتم که انتخابات مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم و مجلس هشتم را همین اصولگرایان می برند، هر چند که خاتمی هنوز در قدرت بود. اطرافیان خاتمی در همان سال 82 بلاتکلیف بودند در حالی که طرف مقابل اعتماد به نفس داشت. بسیاری از دوستان اصلاح طلب خیال می کردند وقتی در مجلس تحصن کنند با حمایت و تجمع میلیونی مردم پشت مجلس مواجه خواهند شد. خیال کردند حاکمیت کوتاه می آید. برای یک کاریکاتور ناقابل که من کشیدم، چند هزار نفر از طلاب و اساتیدشان در قم سه شب متحصن شدند، بعد کار به نماز جمعه های سراسر کشور رسید. اما برای حمایت از «نمایندگان مردم» چند نفر از خود شهر تهران (که سی نماینده در مجلس دارد) برای دل گرمی نمایندگان و دفاع از دموکراسی «تجمع» کردند، تجمعی که حتماً مجوز هم می گرفت! در انتخابات ریاست جمهوری نهم هم بسیاری از اصلاح طلبان فکر می کردند هر کسی کاندیدای «خاتمی محبوب» باشد رأی خواهد آورد. اما دکتر معین که اول رد صلاحیت شد و بعد تأیید شد، از سوی مردمی که به گفتمان خاتمی رأی ندادند، رد اعتبار گردید. در مسابقه تنها دو نفر ماندند، سردار سازندگی و شهردار تندخوی تهران. اطرافیان هاشمی اما خیال کردند اعتبار هاشمی در سراسر کشور نتیجه را به نفعش تغییر خواهد داد. نامه عباس عبدی را وقتی عطریانفر به هاشمی داد، اطرافیان هاشمی خندیدند. عبدی پیش بینی کرده بود که هاشمی می بازد و باید به نفع کروبی کنار بکشد، چرا که هر کسی مقابل هاشمی قرار بگیرد پیروز خواهد شد اما به هم زدن بازی توسط هاشمی و حمایت از کروبی نمی توانست به نفع کاندیدای جناح راست تمام شود. هاشمی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت، مصلحت خودش را به دست اطرافیان سپرده بود و آنها هم طبیعتاً با این ایده کنار نمی آمدند. عدم شناخت جامعه از سوی این جماعت، شاید بزرگ ترین ضربه را به هاشمی وارد کرد. انتخابات. شوراها و بعدش انتخابات مجلس هشتم... انتخابات ریاست جمهوری و... باز هم هیزم انتخابات اما این بار بازی اندکی تغییر کرده؛ خاتمی، رهبر اصلاح طلبان برای مشارکت در انتخابات شرط هایی تعیین کرده است. شرط هایی که البته از سوی حاکمان، محکوم شد. وقتی احمد جنتی خیلی راحت می گوید که دیگر به اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات نیازی نیست، حس می کنی که انگار در سال های گذشته نیازی بوده، اما دیگر نیست. ماجرا چیست؟ یک منبع مطلع نزدیک به اصلاح طلبان می گوید که حاکمیت از همین الان مطمئن است برای داغ کردن تنور نیازی به حضور بقایای طرفداران خاتمی هم ندارد. به عبارت دیگر تاریخ مصرف آنها از نظر حاکمیت هم پایان یافته است. زمانی عبدی می گفت پیش از اخراج حاکمیت، باید از حاکمیت خارج شد. آیا حرف های جنتی نشانه اخراج کامل از حاکمیت است؟

لازم به یادآوری است اصلاح طلبان هم نقش خروج از حاکمیت را بازی کردند و هم با رأی متواتر ملت در 7 انتخابات، از حاکمیت اخراج شدند و سرانجام در فتنه سال گذشته نشان دادند که اساساً در پروژه دشمن و تروربازی دموکراسی و انتخابات ایفای نقش می کنند.


 





:: بازدید از این مطلب : 84
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 19 / 10 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: